تبلیغات نادرست
تبلیغات نادرست
بارها شنیده بودم افرادی برای این که می خواستند فرش های خود را گرانتر بفروشند در نهایت به وقاحت به دروغ میگفتند که بافنده فرش چشمهای خود را در بافت آن از دست داده است.
در ابتدای کار از این مسئله بسیار هراسناک بودم اما بعدها دیدم که به چشم هیچ کسی آسیبی نرسید و بعضی از کارگرانی که از اول شروع کار ریز ترین و دشوارترین فرشها را بافته اند، هنوز هم در سنین بالاتر از ۷۰ سالگی نیازی به عینک ندارند.
اصولاً همانگونه که یک ماشین نویس خوب و ورزیده برای پیدا کردن حروف ماشین تحریر احتیاج به نگاه کردن به صفحه کلید را ندارد و انگشتانش خود به خود به محل حروف میروند، بافندگان ماهر نیز برای گرفتن نخ و گره زدن لازم نیست به دقت در نخ های تار و پود نگاه کنند و ریز یا درشت بودن بافت قالی تاثیری در چشمان آنها نخواهد داشت. نگاه و دقت بافنده در نقشه است و نقشه های درشت ترین و ریزترین فرش ها تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر کس مقایسه کند در می یابد که نقطه هایی که در نقشه های فرش راهنمای بافندگان است گاه حتی درشت تر از حروف چاپی است که ما در کتابها و روزنامهها میبینیم. در ضمن چون به منظور استقامت بیشتر ضخامت نخ های فرش صد گره در سانتی متر مربع و دویست گره بر سانتیمتر مربع را تقریباً یکسان انتخاب میکنند، آن کارگرانی هم که برای گرفتن آنها عادت به نگاه کردن دارند از این لحاظ مشکل اضافی ندارند و فقط سرعت کار شان کمتر می شود.
گفته میشود کارگران فرش در مکانهای نمناک کار میکند و مبتلا به بیماری روماتیسمی شوند!
معلوم نیست چرا یک بار به یکی از کارگاههای فرش بافی نمیروند و یا به عکس هایی که از این کارگاهها در کتابهای مختلف به چاپ رسیده است توجه نمی کنند تا ببینند که اصولاً کارگران فرش روی زمین نمینشینند و همیشه روی تخته هایی که با زمین فاصله دارد نشسته و کار میکنند.
سخنانی نیز درباره کار کودکان خردسال بر سر زبانهاست. امروز حتی افراد بسیار فقیر هم فرزندان خود را به دبستان میفرستند و بسیاری از فرزندان کارگران ما به مدارج عالیه تحصیلی نائل آمدهاند و یا در دانشگاهها به تحصیل اشتغال دارند. در گذشته وضعیت کودکان بی سرپرست که به سبب فوت پدر و مادر یا جدایی و یا اعتیاد آنان کسی محتمل خرج آنها نبود اگر برای امرار معاش خویش و یا تامین هزینه تحصیل و زندگی کار می کردند آیا در عین زشتی و دردناکی بهتر از این نبوده است که در کوچه ها سرگردان شوند و به فساد کشیده شوند یا مورد سوء استفاده افراد پلید قرار گیرند؟
البته قابل انکار نیست که همیشه در حقوق کارگران ضعیف و مخصوصاً کودکان خردسال بی پناه ستم و تضییع حقوق و حتی جنایات هولناک بیشماری انجام می شده و میشود ولی آیا فقط منحصر به این شغل بوده است یا در تمام سطوح اجتماع نظایر آن وجود دارد؟ مگر نه اینکه در خشکسالی و قحطی های گذشته در برابر آنهایی که تمام محصول و هستی خود را به رایگان به مستمندان می بخشیدند عدهای هم مرگ همسایگان و خویشاوندان خود را در اثر گرسنگی مشاهده می کردند ولی باز هم به خاطر مال اندوزی سودجویی گندم های خویش را در انبارها احتکار میکردند و پس از به دست آمدن محصول نو گندم های فاسد شده را شبانه به رودخانه می ریختند.
بدیهی است در همه جا نیکی هست و بدی هم وجود دارد و ‘بد و نیک و شب و روز و غم و شادی به هم اند’. شک نیست انتقاد کلی کردن از هر صنف غیرمنصفانه است.
برگرفته از کتاب “فرش صیرفیان، نگاهی به قالی ایران” نوشته استاد محمد صيرفيان
دیدگاه خود را ثبت کنید
میخواهید به بحث بپیوندید؟احساس رایگان برای کمک!